پاتولوژی (آسیب شناسی) در ایران، به عنوان علمی که از دوره باستان برای بسیاری از بیماری هایی که مورد توجه پزشکان بود ارائه دلیل می کرد، شناخته می شود. پاپیروس مصری ادوین اسمیت که قدیمی ترین متن پزشکی شناخته شده می باشد (1700 سال قبل از میلاد مسیح) شامل متونی راجع به مکانیسم بیماری ها و علل آنها از تومور پستان گرفته تا بهبودی زخم ها و عفونت ها می باشد. با وجود این توجه طولانی، فرایند قابل فهم برای ما نسبت به علم پاتولوژی در ربع آخر هزاره دوم زمانی که کاوش های آناتومیک امکانپذیر شد و نمای کل ارگانها را نمایان کرد، شکل گرفت. بعدها که آناتومی، شناخت ماکروسکوپی اعضا و بافت های بیمار را تسهیل کرد، به پاتولوژی این امکان را داد که به ابزار جدیدی برای تشخیص و تفسیر بیماری ها تبدیل شود. متعاقبا درطول ربع آخر قرن نوزدهم ، بافت شناسی بافت های مرده، توسط پزشکانی مانند رادولف ویرشو که الهام بخش تئوری سلولی بیماری ها بودند شناخته شد و آن زمان بود که پاتولوژی به یک علم بالینی و چهارچوبی محکم برای تشخیص و درمان بیماری ها بدل شد. از زمان شروع دوره جدید آموزش پزشکی در ایران، پاتولوژی به عنوان یکی از قسمتهای اصلی در آموزش پزشکی علمی بوده است. پاتولوژی از یک واژه صرفا تئوری به سمت یک ابزار فعال در آموزش مکانیسم رفتار، درمان و کنترل بیماری ها پیشرفت کرد.
پاتولوژی در ایران باستان:
با وجود توسعه زیاد و فهم بیشتر دانش پزشکی در ایران، مخصوصا در طی دوران اسلامی، ما اطلاعات اندکی از مسیر پاتولوژی در این دوران داریم. مدارک خوبی از شرح کامل بیماری ها مانند سیروز کبدی، سل، پلورال افیوژن و غیره در متون مشهور ایرانی مانند قانون ابن سینا و المسعودی رازی وجود دارد. با این وجود هیچ اطلاعات در دسترسی راجع به اینکه چگونه این دانشمندان، چنین دانشی را بدست آوردند، وجود ندارد، زیرا که در آن دوره تشریح بدن انسان مرده ممنوع بوده است. اعتقاد بر این است که این درجه از علم تنها از طریق معاینات فیزیکی، جراحی یا معاینه پس از مرگ بدست آمده است.
پاتولوژی در ایران معاصر:
آغاز تاریخ پاتولوژی در ایران مربوط به قرن بیستم است، زمانی که پروفسور مصطفی حبیبی آناتومی بالینی را در ایران برپا کرد. قبل از سال 1933 میلادی، پاتولوژی در برنامه استاندارد آموزشی ایران نبود. با این وجود بافت شناسی و آناتومی بالینی را پروفسور علی فلاتی در دانشگاه تهران آموزش می داد. کار او بعدا توسط مصطفی حبیبی که در آن زمان کرسی استادی بافت شناسی و جنین شناسی را در دانشگاه تهران به خود اختصاص داده بود، دنبال شد. در سال 1947 میلادی پروفسور حبیبی از دنیا رفت و کرسی وی در دانشکاه تهران به مدت 6 سال خالی ماند. سپس دو تن از بهترین دانشجویان حبیبی، پرفسور آرمین و رحمتیان راه او را به طور تخصصی به عنوان مدرس پاتولوژی ادامه دادند. پرفسور رحمتیان با هم دانشگاهی خود پروفسور شمس اولین آزمایشگاه پاتولوژی را در سال 1953 میلادی در بیمارستان 1000 تختخوابی تاسیس کردند. آزمایشگاه مجهز به میکروسکوپ الکترونی و بخش های آسیب شناسی بافتی و سلولی بود. در همان زمان آنها کرسی سرطان شناسی را در دانشگاه تهران ایجاد کردند. دانشمندان ایرانی تربیت شده در این مرکز آزمایشگاهی به خوبی اساتید پاتولوژی مطرح در خاورمیانه (کشورهای ترکیه ، پاکستان و مصر) بودند. همزمان با تاسیس آزمایشگاه پاتولوژی بیمارستانی، پرفسور آرمین، یک آزمایشگاه پاتولوژی در زمین دانشگاه تاسیس کرد. این دو آزمایشگاه بسیاری از دانشجویان را تحت آموزش داد که بعدا این دانشجویان به دانشگاه های دیگر سراسر کشور پیوستند. از دیگر شخصیت هایی که تاثیر زیادی در جایگاه پاتولوژی در ایران داشت پروفسور مسلم بهادری بود. بهادری یک فرد زبردست در پزشکی بالینی و آسیب شناسی مولکولی بود. او تلاش های قابل توجهی را برای به وجود آوردن پلی بین پزشکان و آسیب شناسی مولکولی و پاتوفیزیولوژی در ایران انجام داد. همچنین تحقیقات را در این زمینه تقویت کرد و کلاس بین المللی تحقیقات را در دانشگاه علوم پزشکی تهران بر پا کرد.